راستی ماه رمضون رو به همتون تبریک میگم میدونم با تاخیر اما ببخشید منو .. مرسی که نظر میدین و منو دلداری میدن در مورد مرگ دوستم و قبولی در دانشگاه !! به تنها چیزی که نیاز دارم دعا شماست .. کم کم داریم به شبهای قدر و ضربت امام علی (ع) نزدیک میشیم ٬ انشالله هر کی هر آرزویی داره و هر مشکلی داره تو این ۳ روز دست به دعا بشه چون تا خدا چیزی نخواهد پیش نمیاد .. پس خدایا آرزوی تموم جوونا رو براورده کن و از دولتی سر اونها یه نیم نگاه هم به ما کن . دیگه نمی دونم چی بگم اما واسه تیم ملی فقط میگم متاسفم میدونم سه تا مطلب نوشتم هیچکدوم به هم ربطی نداره اما خوب به منم حق بدین اینم شد تیم ملی ؟؟!!! بابا جمع کن این مربی آشغال رو .. آقای دادکان که انتخاب نکرده ریده !!!!!
شرمنده اما اعصاب آدم رو خرد میکنه اگه همینجور پیش بره خدا بخواد بدتر از عربستان تو جام جهانی ۲۰۰۲ میشه . پرسپولیس هم که قربونش برم هیچی بابا بی خیال کی گفته من پرسپولیسی هستم ؟؟ دیگه رومون نمیشه واسه کسی کرکری بخونیم
. همچنان به یاد من باشین که مهتاجم به یاری شما در این لحظات سخت .. مواظب خودتون باشین .
آرزومند آرزوهایتون نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری ||
سلام خوبین ؟ میدونم هر چی بگین درسته من بی معرفت کاملا قبول دارم اما بزارین بگم چی شده من یه مدت که مسافرت بودم که بهم زنگ زدن و خبر دادن که یکی از دوستات مرده !!! دوستی که با هم بزرگ شده بودیم این اولیش و مهمترینش بود و دوم اینکه توی نمایشگاه نیروی انتظامی NGO ما یه غرفه داشت که دو روزی گیر آماده کردنش بودیم و امروز تموم شد .. خلاصه تو نمایشگاه جاتون خالی غرفه راستیمون حفاظت اطلاعات و غرفه سمت چپ یگان ویژه !!! فکر هیچ جای دیگش اینجوری نباشه !! به هر حال خوبه و تجربه جالبیه .
یه خبر هم دارم اینه که معلوم نیست سری بعد کی هست که میخوام آپ دیت کونم چون از شنبه میخوام بشینم اگه خدا بخواد گلاب به روتون ٬ بلا نسبت شما ٬ روم به دیوار بشینم واسه کنکور بخونم میدونم همین الانم دیره اما کاریش نمیشه کرد همینه که هست نمی خواهی نخواه خلاصه اینکه خوبی و بدی چیزی از ما دیدین حلالمون کنین و برام دعا کنین امسال قبول بشم چون اصلا اعصابش ندارم بخوام یک سال پشت کنکور بمونم واسه همین برام دعا کنین همین امسال قبول بشم بره پی کارش .. خلاصه الانم که دارم اینارو مینویسم گیج گیجم چون درگیر کارهای غرفه که بودیم یه دو روزی میشه که خواب درست و حسابی نرفتم فقط اومدم بگم هنوز زندم !! و اینکه به دوستای بامعرفت یه سر بزنم بگم آپ دیت کردم .
آرزومند آرزوهایتون نوید || پسر جنوب و پشت کنکوری ||
تو کجایی تا شوم من همسرت وقت خواب آید بگیرم در برت
تاپ پوشم بهر تو با استریچ جای می نوشم به همراهت سنایچ
پا دهد، صندل برایت پا کنم تا خودم را در دل تو جا کنم
زانتیایت را بشویم روز و شب داخلش بنشینم از درب عقب
در جلو آنکه نشیند، آن تویی در حقیقت صاحب فرمان تویی
گر تو گویی، شال بر سر مینهم گر تو خواهی، موی را فر میدهم
موی سر مش میزنم از بهر تو یکسره حتی به وقت قهر تو
از برای تست کوته آستین پاچهی شلوار من هم همچنین
غیر یککیلو النگو توی دست پای من بهر تو پر خلخال هست
بهر تو مالم به صورت نیوهآ یک گرم، یا دو گرم ... یا اینهوا !
اودکلن بر خود زنم پیشت مدام تا که بوی گل بگیرد هر کجام
میروم حمام گرم کوی تو میزنم سشوار، رو در روی تو
گر که حتی مو نباشد بر سرم من کلهگیس از دبی فوراً خورم!
ای فدایت ریمل و بیگودیام وی فدایت لنز و عینک دودیام
من برای تست گر «روژ» میزنم گر جز این بوده است، کمتر از زنم!
از برای تست این روژ گونهام ورنه بهر غیر، دیگر گونهام
خاک پای تست خط چشم من تا درآید چشم هر مرد خفن
لاک ناخنهام ناز شست تو ناخن مصنوعیام در دست تو
بهترینها را پزم بهر غذا پیتزا و شینسل و لازانیا
با دسر بعدش پذیرایی کنم همرهش یک استکان چایی کنم
ای به قربان تو هر چه باکلاس میشوم خوشتیپ بهرت از اساس
بهر تو تیپ جوادی میزنم گر نجواهی، تیپ عادی میزنم
«گر که گویی این کنم یا آن کنم» من دقیقاً ای عزیز آنسان کنم
من برایت میشوم اِند ِمرام گر که باشد سایهی تو مستدام
کاش میشد من ببینم رویکت واکنم گلسر، زنم بر مویکت
***
گفت مأمورش که: ای زن، کات کن! کمتر از این خلق عالم مات کن
چیست این لاطائلات و ترّهات؟ حاسبوا اعمالکن، قبل از ممات
بوی کفر آید ز کل جملههات این چه ایمانی است؟ ارواح بابات!
تیپ تو بوی تساهل میدهد نفس آدم را کمی هل میدهد
حرفهای تو خلاف عفت است بدتر از ایمیل و یکصد تا چت است!
آنچه کلاً عرض کردی، نارواست «مفسدٌ فی العرض» بودن هم خطاست
با خدایت مثل آدم حرف زن گر که قادر نیستی، اصلاً نرن!
از خدا چی چی تصور میکنی کاین چنین با او تغییر میکنی؟
شل حجابا! دین ادا اطوار نیست جای مانتو کوته سرکار نیست!
باید آموزی کمی علم کلام حق همین باشد که گویم، والسلام!
چون به پایان آمدش مأمور حرف از خجالت آب شد زن مثل برف
گفت: ای مأمور، حالم زار شد از مرام خود دلم بیزار شد
حرف تو هر چند توی خال زد در نگاهم لیک ضدّ حال زد
از سخنهای تو من دپرس شدم گر طلا بودم دوباره مس شدم
من پشیمان گشتم از ایمان خود میروم اکنون به کفرستان خود
بعد از این ریلکس میگردم دگر کاملاً برعکس میگردم دگر
پس سر خود را گرفت و گشت دور با دلی آشفته و چشمی نمور
***
ناگهان در توی ره، مأمور را تلفن همراه آمد در صدا
یک نفر در پشت خط از راه دور گفت با مأمور: کای مرد غیور
این چه برخوردی است که مورد پرد؟ مردهشور این طرز ارشادت برد!
از چه زن را ول نمودی در فراق؟ أنکر الأشخاص عندی ذوالچماق
تو برای وصله کردن آمدی نی برای مثله کردن آمدی
ما برون را بنگریم و قال را منتها یکخوردهای هم حال را
این زنی که تو چنین پراندیاش فاسد و فاسق پس آنگه خواندیاش
هیچ میدانی که خیلی زود زود او «فرار مغزها» خواهد نمود؟
این فضای اجتماع حالیه گر چه هر چه بستهترتر(!) عالیه
مصلحت میباشد اما بعد از این باز گردد یککمی ماند چین
پس به محض قطع این تلفن بدو دامن زن را بگیر و گو مرو
( دامنش را گر گرفتی در مسیر در حد شرعیش اما تو بگیر! )
رفت مأمور از پی زن با دلیل گر چه در ظاهر بسان زن ذلیل
دید زن را در خیابان صفا رفت پیشش، گفت او را: خواهرا!
بعد از اینها ترک قیل و قال کن با خدا هر طور خواهی حال کن
توی هیچ آداب و ترتیبی مکوش هر چه میخواهد دل تنگت بپوش!
سلام امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین و هیچ غمی نداشته باشین اول از همه روز میلاد مولود کعبه رو به شما دوستای عزیز و خانواده محترم تبریک میگم و همچنین روز مرد و پدر و از این صحبتها ...!! امروز حرف دارم نمیدونم از کجا شروع کنم ؟ از کابینه آقای احمدی نژاد ؟! که بیشتر شبیه کابینت تا کابینه به نظر من خوبه جوان گرایی خوبه اما نه تا این حد !!!
یارو بالاترین پستش معاون دانشگاه کرمان بوده الان شده وزیر !!! واقعا قابل مقایسه نیستن با دوره قبل درسته کار آقای احمدی نژاد درست اما جوون بی تجربه به نظر شما واسه وزارت خوبه ؟! یا وزیر ارشاد بشه سردبیر روزنامه کیهان ؟!! آخه این آدم اگه بخواد سیاست روزنامه کیهان رو بکار بگیره واسه دادن مجوز به فیلم و نوار و خواننده و ... که هیچ از این به بعد هیچی دیگه نخواهیم داشت اما از ایم مسائل بگذریم آقای احمدی نژاد کار خوبی کرد که اشتباه آقای خاتمی رو انجام نداد و همه وزراء خودش رو از یه جناه اورد و وزراء یک دست شدند و یکی از اشتباهات خاتمی همین بود که وزراء دوره خودش رو یه دست نکرد ٬ به هر حال امیدوارم اینا هم موفق باشن به هر حال کشور واسه ما بیشتر از جناه یا حزب واسه ما مهمه .
به یه مسئله پی بردم که خدا هنوز ذره ای انسانیت تو وجود من گذاشته ٬ چند روز پیش که روز بازگشت آزادگان بود ( تبریک ) موقعی با چندتا آزاده مصاحبه کردن اشک میریختن نمی دونم چی شد منم خیلی حالم بد شد و اشکم در اومد
چون چیزای بسیار دردناکی تعریف کردن .. خدا لعنت صدام کنه
٬متوجه شدم هنوز مثل خیلی ها دلم از سنگ نشده و هنوز یه ذره آدمیت تو وجودم هست واسه همین خدا رو شکر کردم .
*پ٬ ن : سه روز پیش یکی از خیابانهای اصلی بوشهر (سنگی) از ساعت ۶ عصر تا ۱ شب و ۲ تا ۴ شب برق نداشت !!!!!!! و وسایل برقی خیلی از مردم اون خیابون سوخت و واسه همین جلو اداره برق جمع شدن و مامورین پلیس با ۵ تا ماشین مردم رو متفرق کردن !! واقعا شعار آقای احمدی نژاد و سخن رهبر در اسم گذاری این سال کاملا مشخص بود : پاسخگویی ! { به وسیله روز } .
آرزومند آرزوهایتون نوید || پسر جنوب ||
زود بود آمدنش هنوز موج اشتیاق بی سابقه مردم پناهش بود و دریای حوادث پیش رویش . در وبلاگ یکی از دوستان که زیر عکس آقای خاتمی نوشته بود (بارانی در کویر) به نظر جالب و درست آمد.عده ای گفتند نخواهد توانست کاری را از پیش ببرد، یا استعفا میدهد و یا مجبور به استعفایش میکنند. اما دیدیم که چنین نشد . آن عده هنوز هم میگویند که هیچ کاری نکرد! نمی دانیم چگونه میتوانند وجدانشان را راضی نگه دارند از اینکه میبینند ایران 84 بسیار متفاوت از ایران 75 شده است. آیا به راحتی و حتی رودررو نقد کردن شخص دوم مملکت بدون هیچ ترس و واهمه ای دستاورد نیست؟ آیا برداشتن موانع فرهنگی گفتمان، هرچند هم که اندک، در جامعه ای که ریشه استبداد هزاران ساله درآن بیداد میکند یک دستاورد نیست؟ آیا فقط تحولی که در سینمای ایران از سال 1378 افتاد کافی برای ثبات این امر نمی باشد. چه زمانی در فیلم ها این قدر انتقاد از نظام و سیستم می شد ؟ آیا بالا کشیدن حیثیت ملیمان در چشم جهانیان یک دستاورد نیست؟ خاتمی همان کسی است که وقتی در سازمان ملل سخنرانی کرد با افتخار به دوستان خارجیمان گفتیم که این اندیشمند رییس جمهور ماست. " من از ایران سرفراز آمده ام … " و سرفرازمان کرد . تا آن زمان غربیان میگفتند که ایرانیان یا دیوانه وار فریاد میکشند ویا دهه ها سکوت عقده وار میکنند. خاتمی بود که این بینش غربی را دچار تزلزل کرد و ما هم مثل آنان راه های مسالمت آمیز تغییر را پذیرفته ایم. با ایده گفتگوی تمدنهایش خط بطلانی کشید بر ایده برخورد تمدنهای سامویل هانتینگتون امریکایی و دیدیم دنیا چگونه به استقبال این پیشنهاد سر فرود آورد. شعارش همان شعوری بود که امیر کبیر را به میدان سیاست کشاند: قانون مداری . این باور که احترام به قانون ابتدای حرکت یک جامعه به سمت توسعه همه جانبه است عمیقترین باوری است که میتواند ما را از بحران به درآرد و این را مدیون خاتمی هستی . نمیخواهیم بگوییم با تمام وجود حامی آقای خاتمی هستیم اما معتقدیم در این هنگامه که سیاست مداران ما از محافظه کار تا اصلاح طلب هیچ یک به اندازه سید محمد خاتمی نتوانستند به اصول دموکراسی پایبند باشند او پایبندی خود را در عمل نشان داد و جزو معدود سیاستمدارانی است که به هنگام رفتنش کسی از فساد سیاسی و افتصادی او سخنی به میان نمی آورد . اگراینها دستاوردهای بزرگی نیستند پس چه هستند؟! ما در طی این سالها هزینههای گزافی را برای آزادی پرداخت کردهایم و اکنون منصفانه نیست دستاوردهایی را که به قیمت دهها زندانی ، توقیفهای مکرر روزنامهها و دانشجویان آسیب دیده از جنگ قدرت بدست آوردهایم به آسانی لا پوشانی کنیم. اینک فرصتی پیش آمده است تا با نگاهی به گذشته ادامه راه را برای آینده خود ترسیم کنیم . ما وبلاگ نویسان بپاس تلاشهای جناب آقای سید محمد خاتمی در تلاش برای شنیدن صدای مخالف ، ایجاد حداقلهای آزادی در جامعه ، احیای لزوم پاسخگویی قدرت در برابر اراده شهروندان ، تشکیل صندوق ذخیره ارزی برای امروز و فردای ایرانیان و گسترش صنعت IT در اقدامی نمادین و ماندگار سه شنبه 11 مرداد ماه و در آخرین روز کاری دولت آقای سید محمد خاتمی (( تیتر مشترکی )) را بپاس تلاشهای ایشان در وبلاگهای خود به ثبت خواهیم رساند .
|| رئیس جمهور محبوب و همیشه ماندگار جمهوری اسلامی محمد خاتمی ||