بعد از سالها

سلام خوب هستین دوستان ؟‌ چه خبر ؟  شرمنده  بابته این مدت که نبودم آخه درگیر انتخابات بودم که با شکست مواجه شدیم ٬‌ من از دکتر مصطفی معین حمایت می کردم که متاسفانه بعلت خریت ملت با شکست روبرو شد .. انشالله یه روز از این کارتون پشیمون بشین هر چند فایده ای نداره اما من از همین الان گفتم انشالله هر چه زودتر به حرف من برسین  اینم وبلاگ من که تو این مدت باهاش کار می کردم . اینجا یه سر بزنین البته از امروز دوباره با همین وبلاگ میام می خوام از خاطرات روزهای انتخابات براتون بگم .. فعلا یه متن می ذارم که واسم میل کردن به نظر می رسه متن طنز  گفتم بذارم شما هم حال کنین . بیشتر از این حرف نمی زنم اما به دوستاتون بگین نوید دوباره برگشته.


هیچ تا به حال فکر کرده اید اگر جای اسم عوض میشد چه اتفاقی می افتاد؟
مثلا فرض کنید که اصلا کلمه ی دست اختراع نمیشد و مردم برای به کار بردن این کلمه از کلمه ی چیز استفاده میکردند.اون وقت اتفاق ها بدین شرح بود:
در کتاب علوم مینویسند چیز خیلی مفید است . با چیز میتوان اجسام را بلند کرد . بعضی چیزها مو دارند و بعضی بی مو هستند ولی کف چیز مو ندارد . هیچ وقت با چیز کثیف غذا نخورید . خانم ها همیشه دوست دارند به چیزشان لاک و کرم بمالند . این عمل برای حفاظت از چیز خیلی خوب است . ادم وقتی سردش میشود چیزش را روی بخاری یا زیر بغل میگیرد . هیچ وقت چیز خود را با چیزی که خونیست تماس ندهید . در کتاب تاریخ مینویسند : اردشیر دراز چیز به هندوستان لشکر کشی کرد و چیز اجانب را کوتاه نمود . در کتاب های دینی نوشته میشود : برای تیمم چیز خود را به خاک بمالید و انگاه به صورت خود بکشید . مردم کوچه و بازار میگویند چیز ما نمک ندارد و به هر کس خوبی کردیم جوابش بدی بود . عیب نداره با هر چیز بدهی با همان چیز میگیری . پدری به پسرش میگفت : پسر جون هیچ وقت چیزتو پیش مردم دراز نکن . هیچ وقت با مال مردم چیز درازی نکن .
ان روز با کسی اشنا شدم و به هم معرفی شدیم او چیزش را دراز کرد و چیزش را گرفتم و کمی فشار دادم چه چیز گرم و لطیفی داشت !
از زیادی خجالت چیزش خیس شد . دوستی ما از همان موقع شروع شد . دیروز او را در اتوبوس دیدم چیزمو به میله گرفتم رفتم جلو خیلی خوشحال شد . اتوبوس خیلی تند میرفت و من برای اینکه نیفتد چیزمو گذاشتم به پشتش و کمی فشار دادم خیلی خوشحال شد و تشکر کرد و او در ایستگاه پیاده شد و من چیزمو براش تکان دادم فردای ان روز در تریا قرار گذاشتیم و نشستیم خیلی تشکر کرد . فضا تیره و تاریک بود و من چیزمو گذاشتم رو چیزش و گفتم چیز شما چقدر کوچیک و نرمه او هم گفت چیز شما چه بزرگ و داغه  بعد امدیم بیرون چیزمون توی چیز هم تو خیابون راه افتادیم همه ما رو نگاه میردند او را رساندم دمه در خونشون . اون چیزمو گرفت و من چیزشو فشار دادم وقتی از او دور شدم با چیزم براش بوسه فرستادم . هوا خیلی سرد بود . یواش یواش امدم طرف خانه . چیزم داشت یخ میکرد . چیزمو گذاشتم توی جیبم و توی عالم خودم بودم که یه چیز خورد به پشتم...!!!!

.:: منتظر نظراتتون هستم .. به دوستاتون هم خبر بدین دوباره اومدم ::.
آرزومند آرزوهای شما نوید ||‌ پسر جنوب ||

نظرات 18 + ارسال نظر
مستانه جمعه 10 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:48 http://www.mashooghehparast.blogsky.com

سلام نوید جان وبلاگت مثل اسمت نازه و این عروسکهایی که همراه نوشته هات میزاری خیلی خوب حس و می رسونه موفق باشی عزیز

ناناز شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 00:27 http://http://www.mehrabecheshmayeto.blogfa.com/

salaaaaaaaaaaaaaaaam
bah bah mibinam ke bazam bargashti hamshahriye aziiz
mamnoon be blogam sar zadi
babate matlabet ham jaleb bood
movafagh bashi
byeeeeeeeeeeee@};-

تگرگ شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 00:49 http://www.biya.blogsky.com

سلام ...
ممنون از لطفت.
جالب بود.من در گیر امتحاناتم هستم کم میام تو نت سعی میکنم زودتر بیام و باز بنویسم .خوشحال شدم ........

آتیه شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 09:24 http://www.atiyeh-sh.blogfa.com/

سلام خوبی تبریک میگم که برگشتی . ممنون که به من سر زدی . موفق باشی .

بانو شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 http://banoo.blogsky.com

سلام پسر جنوب

من که به اون یکی هم سر زدم!

این چیه نوشتی؟:))

خسته نباشی بعدشم موفق باشی

من شنبه 11 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 21:22 http://pardismadhouseblogsky.com

جیگرم حال میاد وقتی می بینم این طرفدارای معین از شدت دماغ سوختگی اسهال خونی گرفتن! به چیه معین می خواستی رای بدی؟ قیافه ی عبوسش؟ یا اینکه وسطای راه اونقدر نامردی خاتمی رو تنها گذاشت؟ یا اینکه تنها قولی که به این ملت گشنه می داد دموکراسی بود؟! مگه ما داریم توی قبیله زندگی می کنیم که اون برامون دموکراسی به ارمغان بیاره؟! این بزرگترین توهین به همه ی ما بود...

یاسمن یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:56 http://mehrabooni-sedaghat.blogfa.com

سلانم نوید با معرفت که در حالی به من سر میزنی. میدونی مدتها برام فیلتر بودی و خوشحالم که تونستم بیام...

لیمویی یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 14:26 http://pacific.blogsky.com

یکی از کامنتاتو تو وبلاگ یکی از بچه ها خوندم...دوس داشتم بیام وبلاگتو ببینم...
تو چرا فکر میکنی تو عقل کلی؟! ببحشیدا قصد جسارت ندارم...ولی چرا فکر میکنی حق با توئه که طرفدار معین بودی؟!
حالا دیگه انتخابات تموم شد و این بحثا فایده نداره ولی.................هیچی بیخیال!

پویا یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 15:10 http://daryadel.persianblog.com

سلام . اینو از اونایی که تحریم کردن بپرس!

عبدالحسین یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 18:27 http://mahdisma.blogsky.com

معین حقش بود به چند دلیل خیلی مهم از امودنش تا نرفتنش

عماد یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 18:43 http://www.emadd.com

سلام نوید خان ... دیگه دور و بر میدون امام پیدات نیست ! کجایی‌؟‌ ... خریت ملت رو خوب اومدی ‌‌!‌!!

[ بدون نام ] یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 20:10 http://delaram62.blogsky.com

سلام خدمت پسر جنوب!!
از اینکه بهم سر زدید ممنون …
این ترم که گذشت سعی کنید ترم دیگه
امتحاناتتون رو به خوبی تموم کنید.

یاسمن یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 21:02 http://www.sedayeshekastanekhatereha.blogsky.com

یاسمن یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 21:24 http://www.sedayeshekastanekhatereha.blogsky.com

man too ghesmate paeen nazar dadam.bekhoonesh plz

review دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 00:44 http://review.blogfa.com/

بنویس ببینیم چه خاطراتیه:)

review دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 00:46 http://review.blogfa.com/

بنویس ببینیم چه خاطراتیه:)

خدائی دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:07 http://khodaeigroup.blogsky.com

سلام دوست عزیز
منتظر حضور گرمتان در وبلاگم میباشم
البته وبلاگی با مشخصات متفاوت در بلاگ اسکایی ها!
با تشکر
خدائی

پردیس دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:51 http://version.blogsky.com

سلام بر نوید پسر جنوب...خوبی؟
خوشحالم که بر گشتی....
فقط ببین در مورد دکتر معین...منم خودم به شدت طرفدار دکتر معین بودم و هستم...و این که نتونست رای بیاره رو نباید به خریت ایرانی ها نسبت داد...همه ماها اشتباه کردیم ما مردممون رو و نیازهاشون رو دزست نشناخته بودیم...این انتخابات نشون داد که بزرگترین دغدغه مردم ایران مسئله فقر و مسائل اقتصادیه...و جامعه ای که مردمش محتاج نون شبشون هستن حوصله فکر کردن به دموکراسی و حقوق بشر رو نداره....
توام نرو تو وبلاگای دیگه دعوا راه بنداز...
ماهایی که ادعای روشنفکری و آزادی بیان و زنده باد مخالف من داریم باید بتونیم کاملا منطقی بحث رو اداره کنیم...درست نمی گم؟
موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد